.
وبلاگستان دگرباشان این روزها
پس از "جل پاره های بی قدر عورت ما"، و "اشاره"، این هفته "رضاپسر" در زمانه دگرباش است
وبلاگ هایی که این هفته به روز کرده اند
حتما این جمله ی نخ نمای مارکس رو شنیدی که "دین افیون توده هاست". در عین حال برادر گرامشی گفته اند که وظیفه روشنفکر کمونیست اینه که امثال این افیون رو با نشر ایدئولوژی کمونیستی خنثی کنه و اینجور سِپَرهای ایدئولوژیک رو بشکنه تا توده آگاه شه و الخ... اما دانشمند عالیقدر دن سیفون بعد از مدت های مدید غور و تفحص در عالم معنا تونسته یه بسط کلیدی رو بر روی این دو تئوری سوار کنه. بسطی که جان به در بردن سرمایه داری رو با وجود کثرت روشنفکران کمونیست(تو بعضی ممالک مثل مملکت ما که تو سر سگ بزنی، در می آد که "اُ اُ اُ..............ی حواست باشه که من روشنفکر کمونیستما" ) توجیه می کنه. اما تئوری مزبور:
"داف/پاف" افیون روشنفکران کمونیست است
.
من نمی دونم چرا دوستان ارزشی "مرگ بر دیکتاتور"ای که مردم روی دیوارها می نویسن رو پاک یا خط خطی می کنن؟ مگه جناب اعظم خامنه ای دامت ظلماتُ نفرمودن که دعوت مردم به بی قانونی و آشوب عین دیکتاتوری است؟(نقل به مضمون) مگه منظورشون از این انزال برکت بر سر و صورت ما جناب موسوی و دار و دسته اشوبگرش نبود؟ خُب چرا برادران ارزشی این مرگ بر دیکتاتور ور به خودشون می گیرن؟ شاید ملت شهید پرور بر اساس فرمایشات ایشون، موسوی دیکتاتور رو نک و نفرین می کنن. برادران فک نمی کنین معاندین با کمک رویکرد شما به مقصود شومشون (یعنی چسبوندن داغ ننگ دیکتاتور بر پیشانی معظم له) برسن؟
پ ن: قشنگی این شعار هم همینه که خودش تارگتش که شاید اول فقط توی ذهن آدما باشه رو عینی و رسوا می کنهپپ
.
ابژکتیو
پارک شهر
.
به طعم بچگی
.
یاد ایام (قسمت اول)
اشاره
Man Turkey hastam
Salam doostane man. Khobid? Che khabar? Shayad begid chera in post ro English neveshtam. Bale man alan Turkey hastam o vase yekseri karha omadam. Faghat mitoonam begam mano 2a konid hamin. Be elate inke kheili kar daram nemitoonam be doostan sar bezanam pas mano bebakhshid. Hamishe shad bashid..
سرزمین آفرینش
فردا که می آید چهل روز از سقوط شهاب دوست داشتنی ما می گذرد
.
تکیلا
شجاع دل
.
Such a releif
جل پاره های بی قدر عورت ما
انسان مصلوب
.
یک دیالوگ شخصی
سري به لينک هاي وبلاگم بزن ، همه آنها انسان هايي هستند مانند تو بي کم و کاست و شايد بفهمي که از نظر درک و فهم اجتماعي بسيار بالاتر از من و تو قرار دارند تنها تفاوت تو با آنها و من ، ميلي است که در سرشت ما در طبيعي ترين وجه ممکن در مقياس ژن تبلور عيني آنچه امروز هستيم را شکل داده است. حکايت ، داستان تعدادي ژن است که خواستند آزادانه بنيادي ديگر فراروي زندگي انساني قرار دهند. اگر ماها نبويم مفهوم دگرگشت انساني ، در تکامل هويت خود چيزهاي بسياري کم داشت. ما نخست زاده ايم هرچند هميشه قرباني مي شويم ولي غرورمان ، مفهوم انسان را تکميل مي کند. بدون ما جهان از آغاز راه به بيراه مي پيمود. شرف کيهانيم ما بي کم و کاست ، که بودن مان ساختارشکني تمامي مفاهيم حيواني تمدن قضيب سالار است.
دوست من ؟! در پي توجيه خود نيستم که به نظرم نيازي به توجيه نيست من اينگونه ام چه تو بخواهي و چه نخواهي، ولي شک دارم به آزاد انديشي ات. پيمان برابري و آزادي تنها زماني امکان پذير و پردوام است که توان رهايي از هرگونه جزم انديشي وجود داشته باشد. رهايي از تمامي دگم هايي که وا مي دارد تا انسان گاه بترسد و گاه انکار کند و گاه سرکوب نمايد. اگر رهايي نباشد تنها فرق ميان ديکتاتور و تو ، قدرت است که يکي از آن سيراب مي شود و يکي در عطش نوشيدن آن، سراب حماقت مي بيند. ديکتاتور نيز از آزادي و برابري دم مي زند ولي نئشه قدرت است و به تفسير قدرت ، مفهوم انسان را ديگرگونه رقم مي زند و انسان تقسيم مي شوند به خودي و غير خودي ، به هم انديش و دگر انديش ، به انسان خوب و انسان بد. تنها مجال رفتن به فراسوي اين تقابل دودويي ، رهايي است و بس. بستر رهايي بر آگاهي و دانايي شکل مي گيرد و بال هاي پريدن در انسان بودن خلاصه مي شود و رسيدن يعني انسان را همچون خود ديدن و خود را همچون انسان ديدن. دوست من ؟! هنوز پيمان آزاديخواهي و برابري طلبي پابرجاست ولي بدون رهايي ناممکن است که دوام داشته باشد. از اين رو رهايي ات را انتظار مي کشم.
پي نوشت : اگر دعوت يک دوست به خانه و اعتماد به او براي در اختيار قرار دادن کامپيوتر شخصي براي استفاده از اينترنت نشان احمق بودن است پس سرک کشيدن به فايل هاي خصوصي شخص ديگر را چه مي توان نام نهاد. رفيق چه مي خواستي و چه نمي خواستي ، دير يا زود مي فهميدي از آگاهي ات ناراحت نيستم از ترسي که در وجودات شکل گرفته در حيرت ام. از جمع دوستان ، تنها تو نمي دانستي و ديگري ، باقي از اين قضايا مطلع بودند. بماند که فرقی نمی کند. همچنين ترجيح می دهم گی خطاب ام کنی نه کونی.همين
ظهر چهارشنبه
.
تیک 10
GBOY
آغاز فصل دوم کتاب
.
خاطرات یک مرد تنها
به سوی تو باز خواهم گشت
.
خانه شیشه ای
پنجره ی خدا
.
ما برنده ایم
خاکستری سرخ
خداحافظ بلاگفا
از شما دوستان عزیزی که همیشه همدم نوشته های من بوده و هستید ممنونم و با احترام به تمامی کسانی که در این وبلاگ نظری ارائه داده اند -ضمن عذرخواهی - باید عرض کنم مدتی پیش متوجه شدم سایت بلاگفا زیرنظر مستقیم وزارت اطلاعات ایران می باشد ، و مدیر سایت رسمن اعلام کرده است که در صورت درخواست وزارت اطلاعات تمامی مشخصات نویسنده ها را در اختیار آن وزارت قرار می دهد. از این رو بر آن شدم تا بلاگفا را مادامیکه دست از این سیاست دورویانه برنداشته بدرود بگویم، نه به این خاطر که مطالبی که نوشته ام شاید به مذاق چماق به دستان خوش نیاید بلکه باور دارم وبلاگ حریم شخصی افراد است و باید اطلاعات آنها شخصی بماند نه روی میز وزارت اطلاعات.
دو وبلاگ قدیمی که در بلاگفا داشته ام را همینک حذف کرده ام و این وبلاگ را مدتی پس از انتشار این مطلب حذف خواهم کرد، از این رو از دوستانی که به وبلاگ من سر می زنند و آن عزیزانی که به این وبلاگ لینک داده اند تقاضا دارم از این به بعد درددلهایم را در آدرس زیر جستجو کنند.
خودمانی.
چهل و پنج ثانیه ای
دست نوشته های یک همجنسگرا
آن حس خاص
.
برای آرش 20 ساله
.
ماشین زمان در زندان اوین کشف شد
.
.
اعترافات یک همجنسگرا
.
عشق الهی، عشقی همجنسگرایانه
.
.
20:30
.
آقای کروبی شما دیگر چرا
.
زنان همجنسگرای ایرانی را فراموش نکنیم
.
زندگی ... عشق ... مرگ
خواهی آمد
سیب ترش
اهواز که باشی
شرح صدر
دست خط حضرات چه شکلیه
طعم زندگی
می دونی چرا باید آشکارسازی کرد؟
چون همه استریت اند مگه این که خلافش ثابت بشه
غریبه (من یک همجنسگرام)
امروز رفته بودم بیرون ناهار ماست بگیرم
لزبین سنتر
تاثیر فیلم های با مضمون همجنسگرایی بر جماعت ایرانی
My Ordinary GDay
محض اختتامیه: جنسیت و گرایش های جنسی
و
Our Little Dictatorship
همین که هست
22 پست ( واقعن وقت نیست اسم همه پست ها را اینجا بیاریم اما خیلی خواندنی اند)
پسر
رضا “پسر”: از چند روز قبل از اینکه صفحه دگرباشان در زمانه رسما اعلام موجودیت کند با شنیدن خبر راه اندازیش سعی کردم از حال و هوای بلاگرهای دگرباش و بحث های آنها در مورد جریانات اخیر ایران گزارشی بنویسم که امیدوارم مورد قبول قرار گیرد، خواهش می کنم اگر نظری دارید روی خود سایت زمانه منعکس کنید، و امیدوارم بتونم این روند رو ادامه بدم و اگر تمایلی بود در آینده نیز از این دست گزارش ها در باب اوضاع بلاگرهای دگرباش برای زمانه تهیه و ارائه کنم.
پسرای کوچه پشتی
سبزی هم خرد می کنیم
.
چگونه سبزی هم را پاک کنیم؟
کله پاک کن
لاشخور
یادداشت های روزانه یک دزد
وقع گذاشتن
من وَقَع میخواهم. همخوابههای من {همه} که اینک، چون قرآنی روی تاقچه، روزمره شدهاند، و برای خودشان زندگی دارند، یا زن و بچه، یا دوستی تازه، اما وقع ندارند. من حالا وقع میخواهم، میخواهم یکی وقعاش را بگذارد روی سینهی من، بعد، با دستهایاش جلوی دهانام را بگیرد، و، چراغ را با بالش {بزند} بریزاند، {پس} خاموش کند، و پیوسته با پاهایاش به من بفهماند که کسی روی من است. ... انسان یا باید اجتماعی باشد یا باید {برود} بمیرد.
4 comments:
به یاد جمله ای از ژان پل سارتر می افتم وقتیی به خودمان در جامعه ایران می اندیشم، و آنگاه کمی آرام می شوم، آرامشی که با کمی غرور آمیخته است:
"ما هیچ گاه آزادتر از آن هنگامی نبودیم که در اشغال آلمان به سر می بردیم...آن هنگام که حتی آزادی بیان را هم از ما گرفته بودند...زیرا آن وقت تمام کوشش ما راهی بود برای آزادی اندیشه..."
bozorgvari khahid kard agar duello ra ham be liste weblog haye hami hamjensgarayan ezafe konid ...
ghabool nist ghadimiaro faramoosh mikonin aslan ghabool nist man arya hastam sahebe 2 taweblog 3 saleke khaneye honar mano faramoosh nakarde alan ....
ghahram aslan
:((
adrese blogam inast
www.dionsiusamotr.blogfa.com
www.cafefasl.blogfa.com
zani be hamin rahatz jostojoogare shgho faramoosh kardin?
arya
Post a Comment