Saturday, July 28, 2012

روز ملی دگرباشان جنسی ایرانی گرامی باد


در گفت‌وگو با یکی از فعالان دگرباش در داخل کشور
بهنام دارایی‌زاده
بهنام دارایی‌زاده - نخستین  جمعه‌ ماه مرداد، "روز ملی دگرباشان جنسی ایران" نام گرفته است؛ فرصتی برای آگاهی‌بخشی به جامعه و مرور دستاوردها و چالش‌هایی که جامعه‌ دگرباش ایران با آن روبه‌روست.
بیش از ده سال از هنگامی که نخستین وبلاگ‌ها و دست‌نوشته‌های اینترنتی با محور حقوق انسانی دگرباشان، ارزش‌های فرهنگی و هنجارهای حکومتی را در ایران به چالش گرفتند، می‌گذرد و اکنون جامعه‌ دگرباش ایران دارای روزی مشخص است تا ایرانیان را دعوت کند پیرامون این موضوع بیاندیشند و به تضییع حقوق انسانی آنها حساس باشند.
 
در پیوند با این مناسبت، با یکی از فعالان حقوق دگرباش در داخل کشور که پذیرفت بدون ذکر نام، با ما گفت‌وگویی داشته باشد، صحبت کردیم و در نخستین پرسش‌ از او درباره ایده یا طرح اصلی نامگذاری این روز در نخستین جمعه‌ ماه مرداد پرسیدیم. در این گفت‌وگو، از او با نام "آرش" نام می‌بریم.
 
 
 
 
 
آرش - ایده‌ "روز ملی برای اقلیت جنسی ایرانی" به این ترتیب شکل نگرفت که به فرض عده‌ای دور هم جمع بشوند و بگویند ما فلان روز را به این دلیل مشخص انتخاب ‌کردیم. واقعیت امر این است که این نامگذاری، در نتیجه یک فرایند چندساله میان کوشش‌گران دگرباش ایرانی شکل گرفته است.
 
اگر شما به بحث‌های وبلاگی یا آرشیو تالارهای گفت‌و‌گوی اینترنتی مراجعه کنید، می‌بینید که در آن زمان بحث‌های دامنه‌داری درباره روزها و مناسبت‌های مختلف در جریان بوده است تا اینکه دو سال پیش، گروهی آمد و گفت که این بحث‌ها را باید در جایی پایان داد و زودتر به نتیجه‌ رسید. در نهایت، این جمع، روزی را که اتفاقاً مناسبت خاصی نیز نداشت، پیشنهاد داد. درباره "گرم بودن" این روز و "مردادماه بودنش" نیز دلایلی آوردند و سر آخر نیز "اولین جمعه‌ ماه مرداد" به عنوان بهترین پیشنهاد انتخاب و معرفی شد.
 
 
شما یکی از فعالان حقوق دگرباشان جنسی در ایران هستید که در قالب شبکه و گروه مرتبط خودتان دارید کار می‌کنید و با سایر جمع‌ها و گروه‌ها هم ارتباط دارید. ممکن است از برنامه‌ها و حرکت‌های امسال روز "ملی دگرباشان" در داخل ایران بگویید؟
 
به جهت فضای داخل کشور، نمی‌توان انتظار داشت که حرکت‌های خیلی برنامه‌‌ریزی شده و گسترده‌ای صورت بگیرد، اما با این وجود، حرکت‌های جسته گریخته‌ای در گوشه گوشه ایران در حال شکل‌گیری است.
 
در فضای سایبری نیز شاهد حرکت‌ها و اقدامات زیبایی هستیم؛ از جمله تغییر لوگو، گذاشتن عکس‌های مرتبط، انتشار مطالب وبلاگی و صداهایی که آرام آرام دارد بیرون می‌آید.
 
در هر گوشه‌ ایران، جمع‌هایی را می‌توان دید که به این مناسبت قصد دارند دور هم جمع شوند؛ به هم تبریک بگویند و با هم عکس بگیرند و... یک ‌سری از فعالیت‌های دیگر نیز وجود دارد که متمرکز و سازماندهی شده نیستند، اما به هر حال می‌‌توان حس کرد که در گوشه گوشه‌ ایران، این فعالیت‌ها در جریان است.
 
بسیاری بر این باورند که جامعه‌ دگرباش جنسی ایران یا فعالان حقوق جنسی در کشور، در این چند سال اخیر توانسته‌اند تابوهای زیادی را بشکنند و فضا را تا اندازه‌ای برای فعالیت‌های خودشان باز کنند. شما در داخل ایران فعال هستید، با توجه به تجربه کاری خودتان، فکر می‌کنید در حال حاضر، "مشکل اصلی"، دولت، نهادها و ارگان‌های حکومتی هستند یا هنجار‌ها و ارزش‌های فرهنگی جامعه‌اند که به عنوان مانع اصلی و محوری دارند عمل می‌کنند؟
 
بزرگ‌ترین مشکل‌ ما، کمبود آگاهی جامعه در مورد وضعیت اقلیت‌های جنسی ایرانی است. واقعیت امر این است که ما آنقدر که با خانواده‌ها و با اجتماع اطراف‌مان مشکل داریم، با خود دولت مشکل نداریم.
البته اگر دولت به مانند برخی از کشورهای دیگر- حتی با توجه به وضعیتی که در ترکیه حاکم است -  حامی بود یا حتی اگر حمایت هم  نمی‌کرد، به طور مستقیم "موضع" نداشت و تیغ‌ سرکوبش را روی دگرباشان جامعه نمی‌کشید، باز وضعیت ما از این بهتر بود.
 
در خارج از کشور، سازمان و گروه‌هایی فعال هستند که به طور مشخص دارند روی نقض حقوق جنسی یا مطالبات دگرباشان جنسی ایران کار می‌کنند. به باور شما، آیا ارتباط فعالان داخل کشور یا خود دگرباشان ایرانی با این گروه‌ها، توانسته کارآمد و مفید باشد؟ اساساً شما چه کارکردهایی برای این گروه‌ها در داخل کشور قائل هستید؟
 
به نظر می‌رسد در حال حاضر، تمرکز سازمان‌های خارج از کشور، بیشتر روی مسئله مهاجرت یا کمک به مراحل پناهجویی و پناهندگی افراد است تا کارهای دیگر (البته این بزرگ‌ترین کاری هم هست که در شرایط فعلی می‌توان انجام داد.)
بزرگ‌ترین مشکل‌ ما، کمبود آگاهی جامعه در مورد وضعیت اقلیت‌های جنسی ایرانی است. واقعیت امر این است که ما آنقدر که با خانواده‌ها و با اجتماع اطراف‌مان مشکل داریم، با خود دولت مشکل نداریم. البته اگر دولت به مانند برخی از کشورهای دیگر- حتی با توجه وضعیتی که در ترکیه حاکم است- حامی بود یا حتی اگر حمایت هم نمی‌کرد، به طور مستقیم "موضع" نداشت و تیغ‌ سرکوبش را روی دگرباشان جامعه نمی‌کشید، باز وضعیت ما از این بهتر بود.
  هم‌اکنون، این سازمان‌ها تمرکزشان را از روی کارهای خبری که ممکن بود حساسیت برانگیز باشد برداشته‌اند. این امر، به جهت روند و سرعت اطلاع‌رسانی پدیده مطلوبی نیست، اما از سویی دیگر می‌تواند تا اندازه‌ای فضا را برای فعالان داخل کشور باز کند. فعالانی که در وسط این شرایط عینی قرار دارند و به جهت همین ویژگی، می‌توانند صداهای مفیدتری داشته باشند.
 از سویی دیگر، سازمان‌های فعال حقوق دگرباشان در خارج از کشور می‌توانند به آشنا کردن گروه های مختلف به یکدیگر در داخل کمک کنند. البته این گروه‌ها، بیشتر گروه‌های دوستانه هستند. به این معنا که نمی‌توان از آنها به عنوان گروه‌های تشکل‌یافته نام برد. هنوز یک دید "سازماندهی" یا "تشکل‌یابی" در جامعه اقلیت جنسی ایرانی وجود ندارد. بلکه یک‌سری گروه‌ "دوستانه"  داریم که دارند فعالیت می‌کنند. گاهی کنار هم جمع می‌شوند و به همدیگر و افرادی که می‌شناسند کمک می‌کنند و سعی دارند اجتماع اطراف خودشان را باز کنند. به همین خاطر، اینکه گفته شود: "فعالیت سازمانی وجود دارد"، بیشتر نگاه و رویکردی است که دارد از بیرون به این گروه‌ها می‌شود و واقعیت خارجی ندارد.
 
شما نمی‌توانید آن ور دنیا باشید و بخواهید این اجتماع و این گروه‌ها را به طور کامل حس کنید و برای آنها تز بدهید. شما تا وسط این جامعه نباشید (حال چه یک سال، چه چندین سال باشید)، تزهایی که خواهید داد یا حرف‌هایی که می‌زنید، زیاد نمی‌تواند با متن جامعه همخوانی داشته باشد.
 
این سازمان‌ها می‌توانند با راه‌اندازی نشریات یا با راه‌اندازی وب‌سایت‌های آموزشی، به آنانی که مایل به آگاهی در این زمینه‌ها هستند کمک کنند. می‌توانند با صحبت کردن، با یاری فعالان داخل و وصل کردن‌شان به رسانه‌های مختلف، به مطرح شدن بیشتر این موضوع در جامعه و آشنایی خانواده‌ها - به ویژه خانواده‌ها که در ارتباط مستقیمی با وضعیت افراد هستند-  کمک کنند.


No comments: