Sunday, October 25, 2009

شنبه 3 آبان 1388





از ساعت ده شب
دوازدهم آبان
توی خیابان



آفتوبه

اندر حکایات ریش:
دوستی دست بر ریش شیخنا دن سیفون انداخت و گفت "چه باحاله... این حس رو می ده که به یه نماد جنسی دست می زنی"


جل پاره های بی قدر عورت ما


از دانشمند مجلس باز پرس

آیا کسی که از طبقه متوسط و بالای جامعه نیست نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که نمی داند پناهندگی چیست نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که نمی تواند ادعای روشنفکر بودن را درآورد نمی توان همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که نمی تواند وبلاگ بنویسد یا با اینترنت آشنا نیست نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که برای تامین مخارج خود تن می فروشد نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که نمی داند هات ، بات و... چیست نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که موسیقی غربی را نمی شناسد و با عباس قاردی حال می کند نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که نمی تواند و حتی ندارد که پز کتاب خریدن بدهد نمی تواند همجنسگرا باشد و در نمایشگاه کتاب شرکت کند؟
ایا کسی که فقط می کند و آنکه فقط می دهد نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که وبلاگ پسر را نمی شناسد نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که ندارد که بگوید بابام اینا ، مامانام اینا ، نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا باید برای همجنسگرا بودن شاعر بود یا متن ادبی نوشت؟
آیا کسی که یک من سریش را برای آرایش خود استفاده نمی کند نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که باباش اینا کارخانه ندارد و مامان ایناش مهمانی نمی دهد، نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا کسی که تنها عرق سگی خورده و مارک های مشروب ها نمی شناید می تواند همجنسگرا باشد؟
ایا کسی که بلد نیست انگلیسی صحبت کند نمی تواند همجنسگرا باشد؟
آیا برای همجنسگرا بودن باید شورت مارک دار پوشید و با شرت مامان دوز نمی توان همجنسگرا بود؟
آیا برای هجنسگرا بودن باید ژیل دلوز بخوانی یا فوکو را بلغور کنی ؟
آیا برای همجنسگرا بودن باید داد و یا با کردن هم می توان همجنسگرا بود؟
و............


جی بوی

تفاوت (قسمت شانزدهم)


حرفهای نگفته


شاید تا یک مدت طولانی و شاید برای همیشه نتونم به روز کنم

برام خیلی دعا کنید دارم از غصه دق می کنم


خانقاه


خیانت تصویری به تصورات ارزشمند خوانندگانم - تقدیم به هاملت عزیز

نیم بوسه

تا ساعت شش عصر نه درس خوندم نه تونستم از فکر ندیدن محمد بیام بیرون


پراکنده های کسری

با طناب
با چوب خشک بلند
درخت را
راست ایستانیدند
درخت اما
میخواست کج بایستد



نوشته گاه یک همجنسگرا

دلپیچه های دامنه دار کمونیستی



No comments: