Thursday, December 3, 2009

پنجشنبه 12 آذر 1388



آدم آهنی

تعهد

مرَج َ البحرین ِ یَلتَقِیان.

بینَهُما برزخ ُُ لا یَبغِیان.

ابژکتیو

دهه شصت
دهه هفتاد
دهه هشتاد

پسر





























خورشید بانی

سخت کند و کودنم

تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم هر جا روم در گلشنم

هر جا خیال شه بود باغ و تماشاگه بود
در هر مقامی که روم بر عشرتی بر می تنم

درها اگر بسته شود زین خانقاه شش دری
آن ماه رو از لامکان سر درکند در روزنم

گوید سلام علیک هی آوردمت صد نقل و می
من شاهم و شاهنشهم پرده سپاهان می زنم

من آفتاب انورم خوش پرده‌ها را بردرم
من نوبهارم آمدم تا خارها را برکنم...

ما میمانیم

فکر می کنم
شاید،
به این صورت،
- برای همیشه -
بهتر باشد

نوشته گاه یک همجنسگرا

غریزه ی جنسی عموی من چه می شود

حدودا چهار سال پيش بود ،‌كلاس تنظيم و 40 دانشجويي كه كه با شنيدن كلمه جنسي و س ك س چشمهايشان گرد مي شد و استادي كه تنها 30 دقيقه بر سر كلاس حضور پيدا مي كرد و سوالات دوستان ، كه گويا سالها در درونشان نهفته شده بود و اينكه آزادانه بدون حجب و حياي دوران نوجواني به دنبال پاسخ پرسشهاي جنسي خويش بودند ،‌ پرسشهايي كه ...

و پرسش من مبني بر غريزه جنسي افراد معلول (جسمي ) كه در چه حديست و چگونه خود را ارضا مي كنند و تعجب دوستان و اعتراض آنان كه گويي قصد كشتن مرا دارند و صحبتهاي آنها كه در جامعه اي كه افراد سالم براي ارضاي جنسي خود مشكلها دارند تو به ياد معلولين افتاده اي !!! و من نيز كه به ياري استاد براي رهايي از اين اعتراض دلخوش بودم با پاسخ او مبني بر اينكه : تو به فكر غريزه ي خودت و نحوه اي ارضاي اون باش به معلولان كاري نداشته باش . دانستم كه اينبار نيز خود بايد از پرسش و سوالم دفاع كنم :

مشكل من افراد سالم جامعه نيست زيرا آنان به طريق مختلف از ازدواج و صيغه و زنا و لواط و خانه هاي خالي گرفته تا خودارضايي مي توانند به نحوي خود را ارضا نمايند مشكل من عموي معلول من است كه از تمام مزاياي افراد سالم محروم است و ...

و امروز دوباره در آستانه روز جهاني معولان بعد از مدتها نياز جنسي افراد معلول ذهنم پريشانم را پريشانتر مي كند .

آري فردا روز جهاني معلولان است ،‌ روزي كه دوباره گفته هاي خانم دكتر مرقاتي در ذهنم زنده مي شوند ، حرفهايي كه ... ( خواهشا اگر نمي خواهيد ادامه پست را بخوانيد حداقل سخنان خانم مرقاتي را بخوانيد )

ناتواني جسمي، ‌علايق و تمايلات جنسي انسان را كاهش نمي‌دهد و او را از نظر جنسي غيرفعال يا «سرد» نمي‌كند بلكه فقط شيوه‌ها و مهارت وي در ارتباطات جنسي را تغيير مي‌دهد.

مسائل جنسي فقط «توانستن يا نتوانستن» نيستند ،مسائل جنسي وسيع‌تر از توانايي براي يك عمل ساده آميزش هستند؛ يعني شامل احساسات، نگرش‌ها و باورها و رفتارهايي هستند كه احساس بودن و وجودداشتن را در انسان ايجاد مي‌كنند. براي افراد پاراپلژيك، كوادريپلژيك و ناتوان جسمي، ‌از دست دادن توانايي عمل جنسي - كه بعضا به علت محدوديت حركت يا بي‌حسي اندام‌هاي تحتاني پيش مي‌آيد - به آن معني نيست كه فرد ميل و تحريكات جنسي را نيز از دست داده است؛ چون تمايلات و محركات جنسي عموما از طريق مغز عمل كرده و پيغام براي تحريك فيزيولوژيك اندام‌هاي جنسي از طريق طناب نخاعي منتقل مي‌شود. به طور مثال حتي اگر فرد به دليل بي‌حسي در اندام تناسلي، ارگاسم (اوج لذت) را حس نكند، مي‌تواند ارگاسم «فانتوم» (تصور اوج لذت‌جنسي) را در ديگر قسمت‌هاي بدن تجربه كند.

با ناتواني در بخشي از بدن و استرس‌هاي حاصل از آن، فرد ناتوان و مراقبان‌اش، ديگر جوانب زندگي مانند زندگي جنسي وي را كم اهميت جلوه مي‌دهند؛ در صورتي كه آموزش، حمايت تكنيكي و تقويت اين جنبه از زندگي، توان فرد براي مقابله با ناتواني جسمي ‌را بيشتر كرده و اميد به زندگي را افزايش مي‌دهد

عصبي و پريشانم و اين سردرد لعنتي نيز كه مرا رها نمي كند ، چهره عموي 50 ساله خويش را در ذهن به تصوير مي كشم مردي كه نيم قرن است نمي تواند صحبت كند ، ناشنواست و دستها و پاهايش نيز كه سالهاست به سكون عادت كرده اند ، مردي كه زندگيش تنها بر روي يك ويلچر خلاصه مي شود و جز خنديدن چيز ديگر نياموخته است خنده اي كه درون و برونم را مي لرزاند . مردي كه غريزه جنسي او هميشه برايم سوال بوده و هست ، براستي غريزه جنسي عموي من چه مي شود ؟

او از بسياري از چيزها محروم بوده و هست و حال چرا بايد از چيزي محروم شود كه خداوند در درونش قرار داده است ، اگر نمي تواند بشنود چون خداوند قدرت شنيدن را به او عطا نكرده است اگر نمي تواند سخن بگويد به اين علت است كه آفريدگارش به او قدرتي ندانده است ولي حال كه خداوند قدرت و غريزه اي به نام غريزه جنسي به او عطا كرده است چرا بايد از آن غريز نيز محروم شود؟ چرا ؟

آري عموي من معلول جسميست ولي چه كسي گفته است كه او معلول جنيست ، چه كسي گفته است كه عموي من بايد به دليل نقص عضوي كه هديه خداوند است از غريزه جنسي بي بهره بماند ، چه كسي گفته است ...

آري شايد عموي من از داشتن زندگي مستقل محروم باشد و به ديگران وابسته است و به عبارتي ديگر حريم خصوصي و اتاق خواب براي او معنا نداشته باشد ولي باز اين دلايل او را از داشتن حق مسلم تجربه جنسي محروم نمي كند ،‌آري همانگونه كه پدرم داراي اين حق است عموي من نيز حق دارد حق دارد ارگاسم را تجربه كند ، حق دارد كه ...


Fag Diaries

مردانگی

امروز رادیو برنامه ای داشت درباره خشم و کنترل عصبانیت. بسیار برنامه مفرحی بود!!



خانم خبرنگار از یک پسر سیزده ساله به اسم "علی آقا" پرسید که تا حالا دعوا کرده یا نه؟؟


خبرنگار: تا حالا دعوا کردی؟
علی آقا: بله!
خ: سر چی؟
ع: یه بار تو محلمون یه پسره به یکی از بچه محلامون نگاه کرد. من گفتم چرا نگاه کردی؟ اونم فحش داد! بعد دعوا کردیم!
خ: یعنی همو زدین؟
ع: آره حسابی!! (علی آقا با کلی ذوق و شعف این رو گفت! احتمالا بعد از این دعوا تو محلشون بهش میگفتن "علی آقا بزن بهادر" یا "غیرت محله"! )
خ: خوب بعد چی شد؟
ع: هیچی کلی همو زدیم، بعد دیدیم هیشکی جدامون نمیکنه، خودمون دست دادیم و آشتی کردیم!!


نکته اول: ماشالله علی آقا! سیزده سالته ولی از من اواخواهر کلی مردتری! بابااااااا غیرررررررررررت!


نکته دوم: دعوا کردن بدون این که ملت بریزن و دو طرف دعوا رو جدا کنن فایده نداره! این یه جور قدردانی از مردانگی محسوب میشه!


نکته سوم: این بچه هم از همون نوجوانی میدونه که نباید به "بچه محل" ها نگاه کرد! احتمالا تو مدرسه دول بچه بغل دستی رو هم میماله و بعدا که بزرگ شده با یه دختر ترگل ورگل آفتاب مهتاب ندیده ازدواج می کنه و میشه علی آقا "مرررررد محل". همه خانم های محل به زنش حسودی میکنن که همچین شوهر با غیرتی داره! حیف که اجاق زنش کوره، وگرنه بچه هاش چی میشدن!


نکته چهارم: علی آقا عضو بسیج مدرسه هست!


نکته پنجم: علی آقا میره حج واجب! موقع طواف چشمش به نامحرم میفته و حجش باطل میشه!


نکته ششم: علی آقا! بابا بخیال!


درس عبرت:
1- به بچه محل مردم نگاه نکنین! در مورد گی های عزیز معمولا کاربرد نداره! فقط به کسایی که سر محل واستادن زیاد نگاه نکنین!


2- یه الف بچه هم میفهمه غیرت چیه، مرد سالاری چیه، لمپنیسم چیه. اینجا ایرانه مثلا!


3 - خاک تو سر ما و ایران و این فرهنگ ریدمونی که داریم!

Wellcome


Relentless People



No comments: