Saturday, January 30, 2010

شنبه 10 بهمن 1388


حقیقت
بعضی از دوستان اونقدر منورند که حتی وقتی می خوای راجع بهشون صحبت کنی باید عینک آفتابی بزنی!

ابژکتیو

میخ در دیوار

مثل همیشه مسبب آشنایی آن دو نفر من یا بهتر است بگویم ما بودیم!
البته در اولین ملاقات آن دو نفر با هم، ما دو نفر هم ما بودیم!
هر دوی آنها روی صندلی عقب سمند نشسته بودند و گپ میزدند!
و آنقدر حرف زدند و زدند که تا جایی پیش رفتند که اولی به دومی گفت: کیس های تو چه خصوصیتی دارند؟
دومی دستش را روی شانه من گذاشت و گفت: دقیقا این شکلی هستند!
نگاه غضب آلودی به دومی و اولی کردم که در این حین دومی خندید و گفت: بهت برنخوره اما تکلیف منو مشخص کنید؟
به سردی جواب دادم: تکلیفت مشخصه! من ده بار بگم بـ ـی اف دارم! الان جفتم نشسته!
دومی خندید و گفت: اون که همچین تصوری نداره !!!
گفتم : چه طور ؟
دومی گفت : آخرین باری که ازش پرسیدم گفت تو و اون برای همدیگه یه کیس هستین و من فکر میکنم تو اصرار داری که اون همسرته! ولی نیست!
به کسیکه تا به آن لحظه به او همسر میگفتم نگاه کردم
سکوتش همه چیز را تایید میکرد!
برای اینکه مطمئن شوم دوباره پرسیدم ، اما این بار از خود بی اف ! و او نگاه شیطنت آمیزی کرد و گفت : ما در حال Try هستیم! نه ؟
سپس دومی حرفش را قطع کرد و گفت : خب حالا که اینجوریه ، یه شب به من قرضش بده!
بی اف خندید و گفت : باشه ! خودش میدونه

و من دوباره به چه سادگی فروشنده روحم بودم

پ.ن 1
گاهی اوقات آدم احساس احمق بودن میکند
درست مانند چند روز مانده به عید که همه مدرسه را تعطیل میکنند اما خودشان به کلاس می روند!

پ.ن 2
فکر میکردم تازه یاد میگیرم که برای ما شدن ، من و من لازم نیست
خوش به حال گاو که هیچ گاه نگفت من! و همیشه گفت ما

پ.ن 3
این پست درست برای شانزدهم فروردین امسال بود ، که بنا به درخواست و یا شاید هم نمک پاشیدن بر زخم خودم انتشار یافت! دو پی نوشت اول مربوط به همان زمان بودند

پ.ن 4
بــ ـی اف … ؟؟؟

اردی بهشت

جشن سده

... جشن سده بر همه ی زرتشتیان و پیروان اشوزرتشت و همه ی ایرانیان فرخنده باد

خاطرات سالهای بی او



نمیدونم عادت به ناشکری تا کی قراره با من باشه.. اینو توی خیلی از اطرافیانم دیدم و متاسفانه هیچکدوم اونو یه گناه نمیدونن اما بدترین اتفاقات زندگیشون بر اثر همین ناشکری پیش میاد..

اینجا روی زمین هنوز برف نشسته... البته توی شهر که نه ، ارتفاعات و جاهایی که توی این سرما مردم کمتر سر میزنن.. دیروز جمعه بود. دلم گرفته بود و نمیتونستم توی خونه بمونم. به خاطر همین با مامان و داداشم رفتیم بیرون..

کلی فکر کردم که کجا بریم.. دلم نمیخواست جایی برم که یه عالمه شلوغی باشه و صدای بوق ماشینا و... البته من شلوغی رو دوست دارم و توی جمع بودنو اما دیروز دلم میخواست یه جای آروم باشم..

خلاصه رفتیم پیست اسکی.. برخلاف توی شهر اونجا هنوز پر از برف بود برفایی که از قطرشون به نظر میومد مال سالای پیش باشن... هوا خیلی سرد نبود اما مامان و داداشم تصمیم نداشتن از ماشین پیاده بشن ولی من دلم گرفته بود و باید این کارو میکردم.. هوای خنک بهم آرامش میده..

این طوری شد که از ماشین پیاده شدم میخواستم فقط چند دقیقه قدم بزنم و داداشمم آروم با ماشین پشت سرم میومد... اما نمیدونم چی شد که یهو شیطنتش گل کرد و سرعت ماشین و زیاد کرد و منم شروع کردم به دویدن... اما زمین به خاطر عبور ماشینا خیلی لیز شده بود و محکم با صورت خوردم زمین.. (خدا رو شکر کسی توی جاده نبود والا کلی آبروم میرفت و خجالت میکشیدم) از جام بلند شدم و توی این فاصله شهاب (داداشم) هم از ماشین پیاده شده بود و داشت میومد طرفم..

با پشت دستم صورتمو پاک کرد ولی وقتی دستمو نگاه کردم تمومش پر از خون شده بود.. تازه اون موقع بود که فهمیدم چی شده.. زمینو نگاه کردم.. یه تیکه شیشه که زیر برفا مونده بود از زمین بیرون زده بود و تصمیم داشت صورت منو پاره کنه... دردی احساس نمیکردم اما یهو زدم زیر گریه...

شهابم که وقتی خونو دید خیلی هول شد و نمیدونست چیکار کنه فقط ازم میپرسید که خوبم؟

البته مامانمم ترسیده بود ولی وقتی گریه ی منو دید سعی کرد کاری نکنه که بیشتر بترسم... خلاصه به هر شکلی بود سوار ماشین شدم و راه افتادیم...

توی راه انقدر گریه کردم که بی حال شدم... توی همین حال داشتم به یه چیز فکر میکردم..

من همیشه روی صورتم خیلی حساس بودم و با یه دونه جوش روی پوستم تا میتونستم غر میزدم و از بدی پوستم گله میکردم... پوست بدی نداشتم ولی جوشایی که به خاطر مسائل هرمونی روی پوستم به وجود میومد اذیتم میکرد و باعث میشد فراموش کنم که باید به خاطر سالم بودنش خدا رو شکر کنم...

حالا اون شیشه صورتمو بدجوری پاره کرده بود. و فکر این که جاش تا آخر عمر روی صورتم بمونه باعث میشد بیشتر گریه کنم... دلم میخواست پوستم همون طوری میموند اما جای یه زخم روی صورتم نمیموند.. خلاصه با این فکر انقدر گریه کردم که دیگه اشکام نمیومد..

رسیدیم بیمارستان و... اما دکتره بهم گفت اگه بخواد بخیه کنه احتمالا جاش میمونه و منم که حاضر بودم هرکاری بکنم تا جای زخم روی صورتم نباشه زود قبول کردم..

اما داداشم... واقعا هیچ وقت این طوری ندیده بودمش.. اون خودشو به خاطر صورتم مقصر میدونست به خاطر همین خیلی ناراحت بود. تمام مدت پیشم نشسته بود و اشکامو پاک میکرد بهم دلداری میداد و صورتمو میبوسید تا دیگه گریه نکنم اما ناراحت بودن اون باعث میشد بیشتر گریه کنم...

خلاصه این طوری شد که بنده یک روز تموم گریه کردم..

واسه صورتم خیلی ناراحت بودم ولی نمیشه از اون بستنی که داداشیم دعوتمون کرد گذشت... خیلی خوشمزه بود.. جاتون خالی..

دیروز فهمیدم که توی هر شرایطی باید شکرگذار بود... اون موقع ها باید شکر گذار صورت سالمم میبودم که نبودم ولی حالا که این طوری شده باید شکر اینو بکنم که خدا انقدر رحمتش رو شامل حال من کرد که اون شیشه به جای زیر لبم توی بینی یا چشمم فرو نرفت نمیدونم اگه این اتفاق میوفتاد چی میشد..؟؟؟؟

فکر میکنم همیشه و در هر شرایطی چیزی واسه شکر به جا آوردن هست

عصیان

انواع تنهایی داریم...
گاهی کنار دوستت هستی ولی تنهایی...
بعضی وقتا،حتی اگه توو یه جمع شاد و بزن و برقص هم باشی،بازم احساس تنهایی میکنی...
وقتی به عشقت فکر میکنی،اما نمیدونی کجاست و با کی خوشه و.دیگه حتی به تو فکر هم نمیکنه،بیشتر از همه وقت تنهایی...
ه.ه.ه...گاهی هم مثل الان من یه سیگار گوشه ی لبت و باز به تنهاییت فکر میکنی،یعنی همه ی اینها رو با هم جمع کردی...
گاهی نمیدونم به چی فکر کنم!اصلا چطوری فکر میکنن؟! انگار هنگ مکرنم و هیچی به ذهنم نمیاد...
یه عالمه مشکلات از هر نوعی که فکرشو میشه کرد رو سرم میریزه و مثل حلیم،تو هم حل میشن...
آه.ه.ه...چقدر بده که هیشکی نباشه که لاقل باری از رو دوشت برداره!اگه باری رو دوشت نزارن خوبه!
دیگه حمیدم نیست که بهش غر بزنم،یا درد دل کنم،یا توو خیابون قدم بزنیمو یکم درد دل کنیم...اه الانم وقت مسافرت بود؟!
هه...میلادم رفت...دوست کوچولو و با محبتی که صداش،smsهاش و pmهاش باعث میشد یکم به چیزی فکر نکنم...
کامی هم که همیشه سر کاره یا خوابه!
بقیه هم که یا دیوارن یا سرخوش یا بی حوصله...
همیشه نمیشه یکی کنارت باشه! اما...
اما گاهی تنهایی ولی انگار دنیا تووی دستاته..
توو یه جمع کسل کننده هستی ولی تو شادی...
گاهی احساس میکنی میشه مشکلات رو به راحتی حل کرد و اصلا مشکلی نیست...مشکلات سبکن نه سنگین!
از همه دوری...از شهرت،از خونوادت،دوستات،ولی بازم تنها نیستی...
چون تنهاییت معنی داره...معنای رسیدن!
بار مشکلاتت نصف شده و نیروی مبارزه داری...
آره...چون میدونی کسی هست که مشکلاتت رو مشکلات خودش میدوونه!تو تنهایی و اون به یادته،حتی اگه ازش دور باشی...
به تو امید میده،دلداریه اون مثل زخم زبونای دیگران نیست...
از همه ی اینا بگزریم....جات خیلی خالیه،ای نامهربونم...
ه.ه.ه....
بی خیال، پیک اول به سلامتیه تو و میلاد،دوست گلم

معصومیت

سلام.

اول از همه سالگرد عشق رامین و هرمزد رو بهشون تبریک میگم. براشون بهترین ها رو آرزو میکنم.

دوم یادی از بهبد ( ابژکتیو) . خیلی وقته حس میکنم اوضاش خوب نیست .امیدوارم روبه راه بشه.

چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه فعلا.

تو یه خلا روحی قرار گرفتم

باران

ANaturalDisasterRS

این پست بنا به دعوت جناب EraZer Headنوشته می شه.

البته پسر چون یه جورایی بیت المال جامعه شِکَر پاش!(دگر باش)محسوب می شه استفاده شخصی ازش نمی کنیم و روی این وبلاگ که در این گوشه ی دنیای مجازی داره خاک می خوره می نویسیم.

قبل از این که لیست آهنگ ها رو بنویسم باید با عرض شرمندگی اعتراف کنم که دوران پر شکوه دانشجویی برای من مصادف بود با افول بی نظیر سطح ذوقیات!

دلیلشم همین بس که دوستای بسیار بسیار عزیز بنده در حال حاظر روی سایت دانشگاه عبارت طلایی "دانلود کلیپ دختره ی سر به هوا"رو سرچ می کنند(به جان خودم اگه دروغ بگم!)البته احتمال می ره که این یکی دیگه واسه حرص دادن من باشه وگرنه انقدرام داغون نبودند…گرچه در خوابگاه ما روزی یه کتک کاری رو با خانم های محترم سر آهنگ گوش کردن من داشتیم(و هنوز هم گاهی حسش باشه داریم البته نا مردا من یه نفرم در مقابل سه نفر!!!واسه همین آخرشم اکثر مواقع صدای فوق العاده !بانو گوگوشششش*!!!بود که طنین انداز می شد تو خوابگاه منم یه گوشه می نشستم و می زدم تو سر خودم!!!)

خلاصه جای شکرش باقیه که در حال حاظر بیشترین پلی شده ام بعد از سه سال آهنگ سوغاتی هایده** (یا مهستی؟)نشده.

به هر حال آهنگ ها در حال حاضر ابدا خاص نیستند خالی بستن هم که توسط آن بزرگوار غدغن شده واسه همین همینه که هست :

دو آهنگ اول Light on و Permanent

هر دو از جناب دیوید کوک هستند.این آقا هر اشکالی هم که در کارش باشه صدای مرد زندگی من رو داره D:

و به شدت هم رگ غیرتمون حساس نسبت بهش…

آهنگ سوم رو با افتخار و اطمینان کامل اعلام می کنم (از هر چی تو این لیست بشه ایراد گرفت عمرا تو این یکی دیگه حرفی نخواهد یود خدا رو شکر….) :Knocking on Heavens door

از باب دیلن (و ما همچنان در کف متن این آهنگیم ….) من این آهنگ رو با ورژن آوریل لاوین شنیده بودم که اونم البته قشنگ خونده بود!

آهنگ بعدی را ترجیحا سوت می زنیم …..سانسور کرده نمی گوییم……نزن بابا می گم خب…..یک آهنگ فوق العاده گِرلیش ه از شیلر به نام Tiredخدایی بلاخره باید معلوم بشه این لیست آهنگ های یه دختره یا نه؟؟

به هر حال….. آهنگ بعدی از آناتمای عزیزمان است که چند سالی می شه سوزنم روش گیر کرده و هر کاری می کنم از روی سه تا آلبومشون رد نمی شه اون سه تا آلبوم در بازه ی بسته سال 1998 تا 2003 هستند کل این آهنگ های اینجا به فراخور اوضاع روحی تغییر می کنند اما امکان نداره جزو 10 آهنگ اولم آهنگی ازین گروه نباشه ….مگه می شه روزی بیاد که من از Flying یا مثلاLost Controlخسته بشم؟…احتمالا اون روز آهنگ اولم همون هایده شده…

به هر حال آهنگ Empty رو آناتمای عزیز سفارشی مخصوص باران جان وقتی اعصابش داغونه ساختند که از همین جا تشکر می کنم ازشون.

آهنگ بعدی coldاز کراس فید است که به قول برادران هومو چه جیگری ه!خوانندهشون.

راستش پیش از اینها و در زمان دبیرستان من به شدت متال باز و دقیق تر بگم جوگیر! بودم واسه همین آهنگهای چیلدرن آف بادم و مای دایینگ براید هم در بساطم گاها یافت می شه ولی در حال حاظر دیگه حتی در مواقع خیلی خاص هم نمی تونم اون آهنگ ها رو رو ریپید بزارم یا یه مدت طولانی گوش بدم(البته همون طور که گفتم ما Nothing else mattersمتالیکا رو هم تو خوابگاه می زاریم صدا ی همه در می آد که بابا خشنی تو….بیچاره من!)

بعدی یک آهنگ ووکال از جو ستریانی ه که اسمش نمیدونم چیه اما واسه آلبوم 2002 ش هست.

در آهنگ بعدی دوباره می رسیم به مرد زندگیم ! دیوید کوک با آهنگDeclaration

بعدی یه آهنگ با مزه به اسم I feel so goodاز اسکار بنتون ه.

A Deeper Kind Of Slumberاز تیامت

someday نیکل بک ،Brothers under the sunبرایان ادمز ،le vent de l’enferرافائل(البته من فرانسه بلد نیستم ولی این آهنگ قشنگه )

خوب بین این ها یه آهنگ است که قضیه اش به شدت آبکی و فیلم هندی و البته قابل حدسه…

اون آهنگ دریای مغرب سیاوش قمیشی (سابقا چیپ) ه. قضیه مسخره اشم اینکه یه خری فبل از اینکه خر استریت شه این آهنگ رو واسه من خوند و بعد از اون ما هر چه کردیم دلمون نیومد به این آهنگ و قمیشی بگیم چیپ.…همین.

من تک تک آهنگ های بالا رو دوست دارم گرچه خیلی های دیگه ای هم بودند که دلم می خواست اینجا بیارم اسمشون رو ولی خوب جزو بیشترین پلی شده هام نیستند به هر حال امیدوارم بقیه و جناب کله! هم لیست ما رو بپسندند چونان که ما از لیست درخشان ایشون استفاده ها بردیم….

*/** : البته با احترام کامل به طرفداران این خواننده ها (که خب بینشون نیستم)


1 comment:

fadayemam@hotmail.com said...

بنام خدا
ای برادران و خواهران، سی‌ سال انقلاب و از خود گذشتگی آخرش همین ؟ نمیتونم باور کنم که اینطور که با مردم رفتار میکنند با اصول اسلامی توافق داشته باشد . اینطور که به نظر میاید روز سالگرد انقلاب ما باید دوباره روی بام برویم تا ارزشهای این انقلاب را به خاطر خودمان و رهبرآنمان یاداوری کنیم که آیا انقلب اسلامی یعنی این ؟ تا وقتی‌ دیر نشده رهبران ما باید بیدار شوند که این طرز رفتار با ملت مسلمان واقعا غیر اسلامی هست خداوند از ظلم احدئ نخواهد گذشت . الله و اکبر ، الله و اکبر ، الله و اکبر