Tuesday, January 5, 2010

سه شنبه 15 دی ماه 1388

قوانین ایران باید عدم تبعیض

علیه همجنسگرایی را تضیمن کند

همجنسگرا


خانقاه

آسانسور،شکل هایِ هندسی،شیفتگانِ ماشین و پسر

مستطیل فلزی و سرد ِ ورودی ِ آسانسوربه دو مستطیل باریکتر تقسیم و در آسانسور از دو جهت به سمتِ چپ و راست باز شد، پسرِمتصدیِ آسانسور دایره ای مشکی از جنس پارچه دید که به داخل جمع شد ، صورتِ آشنای ِ زیبا و مثلث شکلِ درویش در تضاد با دایرۀ چترش که همیشه طبق عادت، تا باز نشدنِ درِ آسانسور، جلویِ صورت نگهش می داشت، نوازشگرِ چشمانِ پسرِ متصدی آسانسورشد.

صفحات خالی

هیچکس به اندازهء کودتاچیان نمی توانست دین را رسوا کند

ما بی اعتقادان به دین، هرچقدر هم ابراز می کردیم که دین، تنها وسیله ای است در دست حاکمان، برای رسیدن به قدرت، خیلیها باور نمی کردند.

سوء استفاده گران از دین، زیر گوش مردم ساده لوح و زودباور می خواندند که حتی بی احترامی به مقدسات، انسان را سنگ و حیوان می کند. غافل از آنكه انسان بعد از ارتكاب جرم تغییر ماهیت نمی دهد. بلكه این تغییر ذات انسانی است كه منجر به اِعمال حركات وحشیانه ای، همچون آنچه كه كودتاچیان مرتكب شده اند، می گردد.

بارها تصمیم می گرفتم اقدامی انجام دهم تا به این انسانهای ساده لوح نشان دهم كه مقدساتی در کار نیست تا بی احترامی به آنها صورت گیرد. آقای دکتر «ماشاءالله آجودانی» در کتاب «مشروطهء ایرانی» ثابت کردند که شیعه و ولی فقیه، تنها یک مذهب و حكم من درآوری و بدعتی است که ایرانیان وارد اسلام کرده اند.

من با اهانت به انسانها موافق نیستم. اهانت به کسانی که اکنون زنده نیستند و قرنهاست که مرده اند. اما همیشه با خود فکر می کردم، در یک اقدام جسورانه، قرآن را پاره کنم یا به آتش بکشم. اگر سنگ شدم یا حیوان، می توانند من را هرچه می خواهند بنامند. این عمل را هم به هیچ عنوان بی احترامی به هیچ چیز نمی دانم. چون من فرقی بین کتاب قرآن با یک رمان معمولی نمی بینم. این تنها یك آزمایش بود. اما دوربینی نداشتم که فیلمبرداری کنم.

امروز خوشحالم که می بینم سوءاستفاده گران از دین، خود، با دست خود، بلائی بر سر دین آورده اند که هیچ انسان بی دین و لائیکی نمی توانست چنین بکند.

چه كسی می توانست به خمینی بگوید بالای چشمت ابروست و هیچ بلائی سرش نیاید؟ آنوقت كودتاچیان عكس او را آتش زدند. چه كسی جرأت داشت در باب مساجد اظهار نظر بنماید؟ مساجد اینقدر مقدس بودند كه حتی می گفتند اگر سنگ بنای مسجدی به اشتباه گذاشته شد نباید مسجد را تخریب و از نو اصلاح كرد. آنوقت امروز شیشه های مساجد را می شكنند. چه كسی فكر می كرد روزی در جمهوری اسلامی در مسجدی پلمپ شود؟ و من بی صبرانه منتظرم تا فیلم به آتش كشیدن قرآن را نگاه كنم. فیلمی كه سالها آرزو داشتم به نمایش درآید تا دست تمام دروغگویان و فریبكاران را رو كند. فیملی كه نشان بدهد قرآن معجزه نیست. قرآن، جز چند صفحه كاغذ و جوهر نیست. قرآن هم كتابی است مثل هزارن هزار كتاب دیگر كه به راحتی با یك شعلهء آتش سوزانده می شود.

نكتهء جالب اینجاست كه این فیلم قرار است یك روزی آماده شود. مگر چند هنرپیشه دارد این فیلم؟ اگر این فیلم دسیسه نیست و واقعاً كار طرفداران جنبش سبز است، پس چرا همان روزی كه فیلمبرداری شده به نمایش گذاشته نشده است؟ اگر مونتاژ و كارگردانی و بازیگری نمی خواهد، چرا بهانه می آورید كه هنوز آماده نشده است؟ پس چرا فیلمهای ضبط شده از صحنه های واقعی كشتار مردم توسط طرفدارن دولت، بلافاصله بعد از فیلمبرداری، در معرض نمایش قرار داده می شوند، آنوقت فیلمهای آقایان نیاز به فرصت دارند تا آماده شوند؟!

لطفاً هرچه سریعتر فیلم را به نمایش بگذارید. من سالهاست كه منتظر فرا رسیدن چنین روزی هستم. این پایان تقدس و فریبكاری شماست. این فیلم تیر آخری است كه شما بر دین می زنید. زائل كردن تقدس قرآن نهایت رسوائی شماست. بشتابید كه من بی صبرانه منتظر تماشای این رسوائی هستم.

عصیان

یکی میگه غمگین مینویسی!یکی میگه فراموش کن گزشته رو!
پس من برای چی اینجام؟غمگین یا هرچیز دیگه،اینا حرفای دل منه که توو خلوت خودم برای تو مینویسم...
دیگه از smsهای آزار دهندم خلاصت کردم...از msgهایی که بعد فرستادنشون به راحتی بلوک میکردی،خلاصت کردم...
حالا اینجام...توو یه ورق پاره ی مجازی میون میلیون ها میلیون نوشتهی دیگه...
برای تو مینویسم،با اینکه میدونم هرگز به این عصیانکده،نگاه هم نمیکنی...!
اینا همش smsهایی هستن که توو این 2سال برای تو نوشتم...کدوم این حرفا تازه هستن؟
ه.ه.ه....صیاد من؟دنیای من؟پرنده ی آزاد دلمو شکار کردی و دربند کشیدی...
اون پرنده جلد آشیونه ی تو شده...بخوای یا نخوای توو هوای عشق تو پرواز مینکه...حتی اگه نخوام!!!


میگن فرصت های طلایی رو از دست نده!از دلم پرسیدم تو چته؟!
گفت:از تو نوشتن،از تو گفتن،به خاطر تو دلتنگ شدن!به خاطر تو پیشرفت کردن!همه و همه فرصت های طلایی هستن که نصیب هر کسی نمیشه...عشق خودش یه فرصت طلاییه...
خوشگلم؟ کاش بودی تا ناز میکردی و من نازتو میکشیدم...کاش بودی تا اگه تلفونو روم قطع میکردی،صدها بار التماستو میکردم،کاش بودی تا سنگ صبورت میشدم،میشکوندیمو آروم میشدی...کاش بودی تا اگه جونمو میخواستی.....
هه...کدوم اینها کوچیک کردنه؟؟؟کدوم اینا ارزش تو رو داره؟؟؟اگه اینا حقیر شدن و خار شدنه،من این خاریو هم دوست دارم...
کار هر کس نیست مکتب داریه این پاک بازان...
هدیه از سلطان عشق،بر هر دو پایم پینه دارم...

مانی زانیار

سفر کاری به برلین

در تاریخ 10 ژانویه به برلین سفرمیکنم جهت شرکت در اولین جلسه حضوری شورای حقوق بشر همجنسگرایان ایرانی با حضور آرشام پارسی و آریا ایران آرا همچنین با فرخ نیز دیداری خواهم داشت.در این سفر به احتمال زیاد ملاقاتی نیز با وزیر امورخارجه المان خواهم داشت.اگر دوستان پناهجو در برلین هستند و نیازمند کمک ،میتوانند تا تاریخ یازدهم با این شماره تماس بگیرند.0031619331451

من هستم

شعر+چرند وپرند

آه اي با جان من آميخته
اي مرا از گور من انگيخته
چون ستاره با دو بال زر نشان آمده از دور دست آسمان
از تو تنهاييم خاموشي گرفت
پيكرم بوي هم آغوشي گرفت
جوي خشك سينه ام را آب تو
بستر رگهام را سيلاب تو
در جهاني اينچنين سرد و سياه
با قدمهايت قدمهايم به راه
اي به زير پوستم پنهان شده
همچو خون در پوستم جوشان شده
گيسويم را از نوازش سوخته
گونه هام از هرم خواهش سوخته
آه اي بيگانه با پيراهنم آشناي سبزه زاران تنم
آه اي روشن طلوع بي غروب آفتاب سرزمين هاي جنوب
آه اي از سحر شاداب تر
از بهاران تازه تر سيراب تر
عشق ديگر نيست
اين خيرگيست
چلچراغي در سكوت تيرگيست
عشق چون در سينه ام بيدار شداز طلب پا تا سرم ايثار شد
اين دگر من نيستم من نيستم
حيف از آن عمري كه با من زيستم
اي لبانم بوسه گاه بوسه ات
خيره چشمانم به راه بوسه ات
اي تشنج هاي لذت در تنم
اي خطوط پيكرت پيراهنم
آه ميخواهم كه بشكافم ز هم
شاديم يكدم بيالايد به غم
آه ميخواهم كه برخيزم ز جا
همچو ابري اشك ريزم هاي هاي


از شعر عاشقانه فروغ

اين شعر فوق العاده محشره تو اين روزا كاملا بام هم حسه
اميدوارم اين حس محدود به چند روز و چند ساعت نباشه
و به راحتي تموم نشه
البته من اين فكر هم از ذهنم عبور ميكنه كه شايد با يه مشت يا چند تا فحش تموم شه
نميدونم
ميشينم ببينم چي پيش مياد(جبر جبر)

دلم ميخواد شعر رو كامل بنويسم
اما ميدونم خيلي ها شعر فوبيا دارن و تا ميبينن پست جديد شعره خدافظي ميكنن ميرن(اينم از مشتري يا همون خواننده مداري يا نوازي)

وتلاش بسيار من براي هرزه شدن
زرد شدن
كلمه مودبانه ديگه اي به ذهنم نميرسه
اينجوري نبودم به اون وضع افتادم اين جوري شدم چي ميشم؟
آخر عاقبت اين روش ختم به خير باشه
البته خوبي اين دوران اينه كه اگه كم بياري نيازي به خود كشي نيست آخه در باغ شهادت بازه فعلا

همجنسگرا

قوانین ایران باید عدم تبعیض علیه همجنسگرایی را تضیمن کند

از دیدگاه من قوانین کشور باید مانعی برای تبعیض میان انسان ها باشد، این در حالی است که برخی قوانین فعلی تبیعض را رواج میدهد. در این مورد بحث های زیادی صورت گرفته، من لازم میدانم جامعه همجنس گرایان ایران بر روی یک مورد تاکید بگذارد و آن عدم تبیض بر روی اقلیت های جنسی است.

قانون اسای و سایر قوانین کشور باید با نام بردن از واژه اقلیت های جنسی هر گونه تبیض بر علیه آنها را ممنوع کند

پرسش و پاسخ در این زمینه:

اقلیت جنسی چیست؟

اقلیت به گروهی گفته میشود که سهم کمتری از قدرت و ثروت و سایر مزایای فردی و اجتماعی دارند و مورد تبعیض قرار می گیرند، اقلیت های جنسی کسانی هستند که به دلیل جنسیت، گرایش جنسی یا هویت جنسی در اقلیت هستند.

چه گروه هایی اقلیت جنسی هستند؟

همجنس گرایان، دو جنس گرایان، تراجنسی ها و دوجنسه ها اقلیت هستند به این دلیل که نسبت به سایر افراد جامعه از حقوق مساوی برای ازدواج، اشتغال، پشتیبانی اجتماعی و حقوقی برخوردار نیستند

آیا پدوفیل ها (بچه بازان) و کسانی که گرایش جنسی به حیوان دارند اقلیت جنسی هستند؟

خیر، به این دلیل که سایر افراد جامعه با هر گونه گرایش و هویت جنسی مجاز به برقراری رابطه جنسی بر خلاف اراده شخص مقابل (تجاوز جنسی) را ندارند، حیوانات اصولا اراده ای از خود برای ارتباط جنسی با انسان ندارند و کودکان مورد حمایت اجتماعی در مقابل هر گونه آسیب رسانی از سوی بزرگ سالان هستند و همچنین توان و بلوغ کافی را برای تصمیم گیری در مورد رابطه جنسی ندارند بنابر این در این مورد قوانین برای همگان یکسان عمل میکند و تبیعضی بر این قبیل افراد وارد نمی شود نتیجتا این گروه ها اقلیت جنسی نیستند.

چرا لازم است از اقلیت های جنسی در قوانین نام برده شود؟

به دلیل وجود سابقه تاریخی در نادیده گرفتن آزادی و حقوق این اقلیت ها و وجود داشتن زمینه برای تفسیر ساز و کار قانون بر علیه این اقلیت لازم است راه بر اعمال تبعیض قانونی صراحتا بسته شود.

هویت درون


اصطلاحات لایف ما

هشدار هشدار

اگر همجنسگرا نیستید هرگز این پست را نخوانید

بخش‌اول: پزیشن‌ها

تعاریف اکثر مردم ایران شفاهی به دست آمده. یک مثال شخصی می‌زنم:

در یکی از جلسات هیئت موسس ان.جی.او٬ بحث بر سر برنامه مجمع عمومی بود. من پیشنهاد دادم به مدعوین ضرورت جامعه مدنی را یاد آوری کنیم. سریعا با نظر من مخالفت شد که این بحث در شراط امروز خطرناک است و ما هنوز مجوزمان را نگرفته‌ایم و... . بعد عصبی شدم و پرسیدم «چه ربطی دارد؟ اصلا ما که داریم یک ان.جی.او می‌زنیم٬ یعنی داریم برای جامعه مدنی تلاش می‌کنیم.» آن‌ها هم استدلال‌های احمقانه‌ای کردند که با رک‌گویی و زبان تند همواره‌ام پرسیدم: «کدام یک از شما از جامعه مدنی تعریفی دارید؟»

به نشانه اعتراض جوابی ندادند و در پایان جلسه‌ مرا محکوم به توهین کردن. بماند که این جمع جاهل به دلیل کثرت سعی در برتری نسبت به همه استدلالاتم داشت و از این جمع خارج شدم اما آن‌ها هرگز توانایی جواب به آن سوال را نداشتند. شاید تعریف سخت باشد اما حتی نمی‌توانستند یک چیز برای دست به سر کردن من بگوییند. آنها فقط یک پیش‌فرض ذهنی در سر داشتند که شاید همان مدینت‌النبی خاتمی بود. عادت کرده‌ایم از کسی چیزی بشنویم و می‌شویم عقل‌کل؟

در لایف ما جی ها بعضا اصطلاحاتی وجود دارد که من شنیده‌ام و چیز هایی از آن‌ها بلدم اما درستی تلفظ یا تعریف واقعی آن‌ها را نمی‌دانم. اینجا اشاره‌ای به هرکدام که به ذهنم رسید می‌کنم و انتظار دارم در کامنت‌ها یا پست‌های جداگانه‌ای به من کمک کنید تا به تعاریف واحد برسیم و بهتر خود و خواسته‌های خودمان را بشناسیم.

توجه کنید که: ممکن است املاء هرکلمه را (پارسی یا لاتین) اشتباه بنویسم.

اولین تعریف همان گی(gay) است. این اصطلاح برای همجنسگرایان مرد به کار می رود و معادل همجنسگرایی (homosexual) است. دختران همجنسگرا را هم «لزبین» میگویند.

pos ظاهرا از کلمه position میاید. یعنی شما در چه موقعیت سکسی قرار می گیرید. پاسخ سوال پزیشن؟ از شش حالت خارج نیست.

۱. بات (Bot) به معنی کسی که تنها مفعول است.

۲. ورس بات (Verse Bot) کسی است که هم مفعول است و هم فاعل اما به بات بودن بیشتر گرایش دارند. برخی از بات‌ها هم به دلیل علاقه به ساک زدن برایشان٬ خود را ورس بات می‌دانند. و بعضی بین ورس‌بات بودن و ورس مور (mor) بات بودن تفاوت قائلند. هنوز من در تفاوت‌ آن دو چیزی را نیافتم. البته یک حدیث جی هست که می‌فرماید: «روی تخت معلوم می‌شه کی چیکاره است.»

۳. ورس (Vers) یا فول ورس. دوستی درجواب به جمله‌ای از من که خودم را «تتبق دهنده در هر شرایطی» دانستم جواب داد. اصلا ورس یعنی کسی که خودش را با شرایط وفق می‌دهد. نمی‌دانم مرا که برایش فول‌بی شده بودم خر کرده بود یا حق داشت؟! به هرحال٬ به این پزیشن دوطرفه‌هم می‌گویند. این پزیشن همزمان اتفاق می‌افتد. یعنی قرار نیست اول او فاعل یا مفعول شود و به ارگاسم برسد و بعد نوبت به شما برسد. همزمان و در شرایطی که گاها به آن حتی اشاره هم نمی‌کنید٬ اتفاق می‌افتد و به ارگاسم می‌رسید.

۴. ورس تاپ (Verse Top) یعنی فاعل و مفعولی که بیشتر به فاعل بودن گرایش دارد. باز در این مورد شما را به سر تخت با یک ورس‌تاپ ویا صحبت جدی با او ارجاء می‌دهدم! یا اینکه مرا در اطلاعاتتان شریک کنید.

۵. تاپ (Top) ها کسانی هستند که تنها و تنها فاعل هستند. حتما هم که می‌دانید فاعل کار را انجام می‌دهد و کار بر روی مفعول انجام می‌شود.

۶. سافت (soft) به معنی نرم. درمقابل هارد (hard) است که معنی سخت را می‌دهد. گاها این پز را با پزیشن‌های دیگر مخلوط می‌کنند. اما سافت بودن یعنی ماچ٬ بوسه٬ لیسیدن و کلا مالاندن طرفین به هرکجای طرفین. در این پز دیگر کسی نمی‌تواند خود را تی‌سافت (Ts) یا بی‌سافت (Bs) بداند. من اینگونه افراد را بی‌سواد جنسی یا منحرف جنسی می‌دانم. کافی است به این فکر کنید که اکثر تی‌ها که به هم علاقه پیدا می‌کنند٬ حاضرند باهم سافت کنند! ضمنن می‌تواند در سکس‌ هاردها سافت باشد و تنها تفاوتش ورود آلت به معقد است.

البته فری‌پز (free pos) هم مطرح می‌شود که این افراد خود را آزاد در پزیشن می‌دانند. من همه آن‌ها را فول ورس می‌دانم! چراکه یک ورس در هرلحضه‌ای ممکن است به یکی از پزیشن هایش بیشتر گرایش پیدا کند و یا بخاطر طرف مقابل برایش ایثار کند یا بهتر بگویم خودش را با شرایط طرفش تتبیق دهد. اگر چه فول ورس‌ها به همان میزان که حس تی یا بی آن‌ها بالا می‌زند٬ در لحضه‌ای دیگر این بار به ترتیب حس بی یا تی آن‌ها بالا می‌رود.

در بخش دوم به برسی نوع روابط در دنیای بزرگ و دوست داشتی و البته [...] خودمان می‌پردازم. مفاهیمی مانند اس‌اف٬ ال‌تی‌آر٬ فری‌سکس٬ و البته عشق من٬ فرندشیب.

پرشین پسر

الف:

اس ام اس ١ (قبلش) : خوشحال شدم از اینکه تو وبلاگت چیزی ازم ننوشته بودی ،‌ممنونم ، اینقد دلم برای لبات تنگ شده ، در ضمن اومدی اینجا خبری از مسخره بازی نیست ، میخوایم تجربه یه مدت با هم بودنو داشته باشیم .

اس ام اس ٢ (بعدش) : عاشق اگه نباشی، عشقو که از نزدیک حس کردی ، تو بغلت ، تو دستات ، برو عاشقانه بنویس تا اونایی که عشق رو نفهمیدن بفهمن .

ب:

ای لبانم بوسه گاه بوسه ات

خیره چشمانم به راه بوسه ات

ای تشنج های لذت در تنم

ای خطوط پیکرت پیرهنم

ای تپش های تن سوزان من

آتشی در سایهء مژگان من

ای ز گندمزارها سرشارتر

ای ز زرین شاخه ها پر بارتر

گیسویم را از نوازش سوخته

گونه هام از هرم خواهش سوخته

ای مرا با شور شعر آمیخته

اینهمه آتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی

لاجرم شعرم به آتش سوختی*

-----------------

*فروغ فرخزاد

پسر

ابراز وجود یك و نیم میلیون اغتشاشگر در برنامه نود!


پیوند به منبع

بی شك شب گذشته محمد دادكان بی سابقه ترین تسویه حساب فوتبالی را با سیاستمدارانی كه وی را از فوتبال كنار گذاشته بودند انجام داد تا نشان دهد، در بدنه فوتبال كشور مدیران توانمندی هستند كه حوصله بازی سخت سیاسی را داشته و با تاكتیك فوتبالی گل دقیقه نود به دروازه حریف وارد می كنند.

به گزارش خبرنگار آینده، وقتی روز شنبه روزنامه دولتی "ایران ورزشی" خبر از حضور محمد دادكان در برنامه نود داد و به نظر مقدمات را برای اجرای تنها شرط دادكان برای پذیرش سكان فوتبال ایران فراهم كرد، هیچ كس فكر نمی كرد كه رئیس سابق فدراسیون فوتبال این گونه حرف های خودش را بزند و با مسئولیت اجرایی در فوتبال خداحافظی كند!

دادكان كه قرار بود نام كسی را نیاورد، از نخستین ثانیه های برنامه نوك پیكان انتقادات شدید خود را به سوی كسی تنظیم كرد كه عامل اصلی بركناری وی، تعلیق فوتبال ایران، نابودی استقلال فدراسیون و دخالت های مستمر در امور جاری تیم های ملی بود!


بازیكن سابق تیم ملی و باشگاه پرسپولیس در حالی به نود آمد كه بسیاری از رسانه ها براساس گفته ها و شنیده های مسئولان و به خصوص سازمان ورزش قاطعانه از بازگشت وی به مدیریت فدراسیون فوتبال سخن می گفتند و حتی بحث های انحرافی مانند مسئولیت در باشگاه پرسپولیس و غیره هم نتوانست قدرت شایعه حضور دوباره وی در فدراسیون فوتبال را كاهش دهد.

اما محمد دادكان تنها رئیس فدراسیون فوتبالی و تحصیل كرده ورزشی پس از انقلاب، وقتی پای به برنامه زنده ورزشی و پربیننده نود گذاشت، حرفهای خودش را زد، تندترین انتقادها را بیان كرد، دلسوزی ها و نگرانی های خود را مطرح ساخت و دست آخر آب سرد را به پیكر بدنه سیاسی های ورزش كشور ریخت.

زمانی كه وی از عدم بازگشت به صحنه فوتبال و تكرار حرف های سابق خودش در مورد مدیریت نكردن در فوتبال كشور سخن گفت، مشخص شد كه مدیر فوتبالی و باهوش ورزش كشور به بهانه بازگشت توانست زمان طلایی و فرصتی تاریخی را برای بیان واقعیت های فوتبال به دست بیاورد و با چاشنی جسارت درست در آخرین لحظه های صحبت های خودش از عدم بازگشت به مدیریت اجرایی و پذیرش مسئولیت پرده برداشت.

در این لحظه هیجان در صورت تكیده و لاغر محمد دادكان آن قدر واضح و آشكار بود كه حتی فردوسی پور هم باور نمی كرد، كسی كه به بهانه بازگشت توانسته پس از سه سال و نیم بازهم میهمان برنامه نود باشد و به این راحتی غزل خداحافظی جذاب خود را تكمیل كرده و برای همیشه قهرمان طرفداران فوتبال غیر سیاسی باقی بماند.


دادكان در صحبت های دیشب خود در برنامه نود به صراحت از میل شخصی رئیس سازمان ورزش وقت (علی آبادی) برای رسیدن به كرسی ریاست فدراسیون فوتبال پرده برداشت و با ارایه سندی در خصوص تعلیق فوتبال ایران ماجرای تازه ای را آشكار كرد.

در زمانی كه تمام علاقه مندان و رسانه ها در تب و تاب و اضطراب تعلیق فوتبال ایران بودند این رئیس وقت سازمان تربیت بدنی بوده كه به راحتی در نامه ای بودن یا نبودن این موضوع برایش ارزشی نداشته و به دنبال صندلی ریاست فدراسیون فوتبال بود و چه جالب كه پس از 4 سال این سند از سوی مدیر بركنار شده فدراسیون فوتبال منتشر شد تا واقعیت ها عیان شود.

وی ماجرای اخراج خود از فدراسیون فوتبال را تنها جنگ رئیس وقت سازمان تربیت بدنی برای كسب ریاست عنوان كرد و گفت رئیس وقت تنها به دنبال ریاست فدراسیون بود و همه وصله هایی كه به فدراسیون وی چسبانده شد و همه رفتارهایی كه با آنها صورت گرفت به منظور بركناری او و رسیدن علی آبادی به ریاست فدراسیون فوتبال بود.

وی نامزدی علی آبادی به همراه كفاشیان را هم یكی دیگر از دلایل اثبات حرف خود دانست و گفت: "البته فرقی هم نكرد هر كدام رئیس می شد فرقی نمی كرد آنها یك نفر بودند با دو اسم"! سپس در بیان زیاده خواهی های رقیبش در آن زمان مثال برنامه نود را زد و به فردوسی پور گفت: "شما الان برنامه 90 را دارید اگر برنامه 89 را به شما بدهند می روید"؟ كه فردوسی پور هم با خنده گفت: "ما تو همینش هم موندیم"! و دادكان ادامه داد: "ایشان وقتی 100 را داشت دیگر نیازی به 90 و 70 و 50 نداشت".

دادكان با انتقاد مستقیم از مدیریت ورزش كشور و تعظیم آن در برابر خواست های سیاسی مرتبا تاكید داشت كه مهمترین تلاش وی در دوران ریاستش بر فدراسیون فوتبال تلاش بری حفظ استقلال فدراسیون فوتبال و جلوگیری از دخالت های مختلف در آن بود. وی در این زمینه گفت: "پس از اخراج در نامه ای برای تبریك به كیومرث هاشمی سرپرست فدراسیون فوتبال دو نكته را یادآوردی كردم، 1- تلاش برای حفظ استقلال فدراسیون 2 – توجه به تیمهای پایه"! كه به این ترتیب پاسخ مجری برنامه در مورد انتقاد به وی برای عدم توجه به تیمهای پایه را داد.


از سوی دیگر، وقتی ماجرا به استقلال فدراسیون فوتبال رسید بازهم دادكان با صراحت لهجه ذاتی خود گفت: "همین آقای برانكو را پیش از جام جهانی می خواستند بركنار كنند، من كه می دانم كدام مربی دائم به آقای رئیس جمهور نامه می نوشت و میخواست جای او را بگیرد"!

شاید بتوان دادكان را تنها مهمانی دانست كه توانست با موفقیت و تسلط كامل همه شگردهای عادل فردوسی پور را مهار كند و تاكنون كسی در برابر عادل فردوسی پور چنین با استحكام سخن نگفته بود. مواضع محكم دادكان را با هیچ كدام از مهمانان سابق فردوسی پور به ویژه مصطفی دنیزلی نمی توان مقایسه كرد. دادكان كه در بخشی از حرف هایش به گفتگوهای مسئولان فدراسیون وی با برنامه 90 اشاره كرد و گفت: "آقای فردوسی پور وقتی مدیر من با شما حرف می زد از طرف دیگر با گوشی با من در تماس بود"! و فردوسی پور هم سریع گفت: "پس خوب در كارهای زیر مجموعه دخالت می كردید"!

دادكان در پاسخ گفت: "بله بله كه می كردم. می كنم. مدیریت من اینطوری است. همه چیز را باید خودم بدانم و اگر ندانم نمی گذارم هیچ اتفاقی در فدراسیون فوتبال بیفتند. نمی شود قرارداد مربی را یكی ببندد و من اطلاع نداشته باشم. باید بدانم. اتفاقات داوری، كمیته انضباطی، جوانان. این یك مزیت است برای یك رئیس فدراسیون".

دادكان در بخش دیگری از صحبت های شسته و رفته خود با قبول نقاط ضعف در فدراسیون زمان خودش گفت: "زمانی كه من آمدم درست می گویید فدراسیون 2.6 میلیارد تومان پول داشت ولی چرا نمی گویید روزی كه رفتم این فدراسیون 1.6 میلیارد در حساب خود داشت و سهم از جام جهانی نیز نزدیك به 4.2 میلیارد تومان می رسید و من فدراسیون را با 6 میلیارد به آقایان تحویل دادم، ولی الان 10 میلیارد بدهی دارد"؟

رئیس سابق فدراسیون فوتبال همچنین با حمله به كسانی كه با هزینه سالانه بین 320 تا 400 میلیارد تومان نتوانسته اند خروجی از فوتبال داشته باشند، به چالش مدیران بالادستی كشور رفته و با طرح سوال كه چرا كسی به این هزینه ها و پول ها نظارت نمی كند، طرح موضوعات و مسایل موجود در ورزش را یك پله بالاتر برد.

به نظر دادكان خونسرد، مدیریت شده و با برنامه دیشب تفاوت های بسیاری با دادكان پر جوش و خروش و اندكی غیرمنطقی زمان مدیریتش داشت به حدی كه هم انتقادهای فردوسی پور را قبول می كرد و هم مسایل مورد علاقه خودش را می گفت.


وی در بخش دیگری از این تاك شوی داغ تلویزیونی در مورد افتخارات زندگی اش گفت: " به فرزندانم و خانواده ام گفتم، بعد 120 سال افتخارات من سه چیز بیشتر نیست، 1. گرفتن مدال لیاقت مدیریت از دست آقای خاتمی، 2. صعود به جام جهانی، 3. بركناری توسط علی آبادی".

اشاره های سیاسی دادكان به اینجا ختم نشد، زمانی كه وی قصد تشكر از دیگران را داشت در پایان از فرزند محسن رفیق دوست نیز مطرح كرد كه در زمان فدراسیون فوتبال همكاری و كمك شایانی به او می كردند، دادكان پیش از این نیز حضور پول تجار بازار و علاقه مندان ورزشی را در این فدراسیون دلیلی برای اشتباه ندانست و وقتی كه فردوسی پور تاكید كرد: "سیستم نداشتید"! با طعنه جالبی گفت: "الان كه سیستم دارند چرا 10 میلیارد بدهی بالا آورده اند"؟!

وی در بخش دیگری گفت: "آقای فردوسی پور حرف از غلام پیروانی شد اجازه بدید 30 ثانیه یه مطلبی در مورد شیراز بگم خدمتتان. یك مسئولی قبل از انقلاب رفت شیراز. دید درخت های دور میدان زند را كوتاه كردند! از مسئولین پرسید، چرا اینكارو كردید؟ گفتند به خاطر اینكه مجسمه وسط میدان معلوم باشه. گفت: چرا درخت ها رو بریدید، یك سنگ میگذاشتید مجسمه من بره بالا نه اینكه 200 تا درخت را قطع كنید. چرا دستمون رو میذاریم رو سر جوونامون كه بالا نیان!

وقتی در فوتبال ما استعداد مدیریت هست چرا نمی گذاریم رشد كنند، الان مدیران فوتبال ما یا مدیران صنعتی هستند . . . یا سپاهی و ارتشی! حتما باید یك پیشكسوت كانسر (سرطان) بگیرد كه مشاور بشود یا برای او حقوق تعیین كنیم، تا زنده هستند به این افراد باید توجه كرد"!

دادكان با تأكید دوباره بر نپذیرفتن مسئولیتهای اجرایی در حال حاضر اعلام كرد كه تنها در یك صورت سمتی را می پذیرد و آن هم سمت رئیس كمیته پیشكسوتان ورزش ایران است تا به اوضاع نسل پیشكسوت رسیدگی كند. وی با انتقاد از وضعیت این نسل گفت آیا تنها زمانی كه این دوستان سكته می كنند یا بیمار می شوند یا می میرند باید سراغ آنها را بگیریم؟


اما آن سوی محمد دادكان فشار زیادی را تحمل می كرد، عادل فردوسی پور كه این هفته برنامه اش با یك موضوع سیاسی دیگر نیز عجین شده بود و برای كاهش تنش ها سعی می كرد بحث فنی كند تا نتیجه گیری سیاسی از آن گرفته نشود و حتی رنگ سبز را نیز از نمودارهای پیامك های برنامه حذف كرده بود، با این وجود با واكنش مخاطبان خاصی روبرو شده كه گزینه آخر نظرسنجی پیامك این برنامه را به منظور اعلام قدرت انتخاب كرده بودند.

این وضعیت و حرف های تند دادكان موجب شده بود كه از ساعت 12 نیمه شب نوشته ای در كنار تصویر خودنمایی كند: "تكرار قسمت آخر سریال بانو ساعت 1:15 "! این نوشته آن قدر مفهوم داشت كه حتی دادكان هم با طعنه به فردوسی پور گفت: "تا پیش از اینكه ناگهان برنامه تمام بشود من حرفهایم را بزنم، یك وقت دیدی یك ساعت وقت داریم، یك ربع دیگر گفتی خداحافظی باید بكنیم، از این اتفاقات افتاده است"!

البته تصور دادكان اشتباه نبود، چون فردوسی پور آن قدر زیر فشار و توصیه بود كه كاملا حواسش از برنامه پرت شده به حدی كه یكبار دادكان با طعنه جالبی توقع توجه به حرفایش را از وی داشت. با این وجود برنامه تا آخرین دقیقه های تعیین شده پخش شد، اما در نهایت با 10 دقیقه زمان اضافی به آن اختصاص یافت تا 1:25 دقیقه بامداد به پایان برسد.

در برنامه جنجالی و استثنایی دیشب نود بیش از 1.8 میلیون پیامك دریافت شد و اگر زمان آن به حالت عادی تا ساعت 2 نیمه شب ادامه می یافت بی شك میزان پیامك های برشمرده به بیش از 3 میلیون می رسید.


كاهش زمان برنامه دیشب بی شك دو علت داشت، نخست كاهش میزان دریافت اس ام اس های بی توجه به موضوع برنامه و دوم، كنترل بحث های تندی كه توسط دادكان در نیمه دوم این برنامه مطرح شده بود.

واكنش های تند و عصبی نیمه شب و صبح امروز برخی رسانه ها به برنامه نود و نظرسنجی پیامك آن بیش از آن كه به فردوسی پور و جنبش سبز برگردد، از غیض و قهری است كه با صحبت های دادكان به وجود آمده است.

به خصوص زمانی كه دادكان در پایان برنامه با لبخندی رضایت آمیز برای همیشه با علاقه مندان حرفه ای فوتبال خداحافظی كرد و خاطره مردی را به یادگار گذاشت كه با جسارت مثال زدنی نخستین كلید شفاف سازی را با هوش و حوصله فوتبالی خود به دست آورده و آن را به نمایش عمومی گذاشت.

اما فراموش نكنید، خوشحال ترین بیننده برنامه دیشب نود، علی كفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال بود، وقتی كه دادكان با تمام شایعه ها از نیامدن خود خبر داد، رئیس فدراسیون فوتبال می تواند خوشحال باشد كه دست كم نوروز 89 را نیز روی صندلی ریاست تجربه خواهد كرد.


برنامه نود پیش از این نیز یك بار سابقه انتقاد از سازمان تربیت بدنی دولت نهم را داشت كه هر دو بار توسط روسای فدراسیون دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بود. در مورد قبلی نیز صفایی فراهانی در دوئلی داغ در نیمه شب با مقامات فدراسیون فوتبال به اثبات ضعف های مدیریتی و مشكلات ایجاد شده توسط آنان در تعلیق فوتبال ایران پرداخت. شب گذشته نیز این بار دادكان بود كه از همان ابتدا حرف هایش در میان رویكردهای گسترده اخیر صدا و سیمای ایران بیان كرد تا شفاف سازی برای مردم رنگ دیگری داشته باشد.



1 comment:

jame daran said...

http://www.jame-daran.blogspot.com/