Thursday, March 11, 2010

دوشنبه 19 1388


دابی جن خانگی


عشق را باید زندگی کرده باشی.

You should have lived the love

باید پشت به آفتاب موهای خیسش را شانه کرده باشی تا یک تار مویش را ندهی به دنیایی

You should have combed his wet hairs, facing sun so not to exchange a single hair with anything

باید کنار تخت بیماریت، یا بیماریش، دستش را گرفته باشی تا آشنایی دستهایش را به هزار دست غریبه ندهی

You should have grabed his hands in sickness bed, so not to exchange his with stranger hands

باید در آغوشت بچه شده باشد، گریسته باشد تا گهواره آغوشت را به هزاران آغوش بی آرامش ندهد

He must have taken refuge is your arms, have cried so your arms do not refuge other restless strangers

باید سر گذاشته باشی بر زانوانش و گریسته باشی تا با او بودن را به هزار بی او بودن نفروشی

You must have crid on his laps so not to exchange being with him with other thousand not being with him

باید بوسیده باشیش. یواشکی. هرجا که شد. بالای پلها، زیر درخت، کنار ساحل، در خانه.

You must have kissed hum, unseen, any where, on bridges, under trees, on shores, in house

باید هزارها جا عاشقانه بوسیده باشیش تا طعم لبانش را به هزاران هزار لب بی طعم نفروشی.

You must have kissed him passionatly , thousands times, so not to exchange the taste of his slips with other tastless lips

باید گم کرده باشیش

You should have lost him.

باید گم کرده باشیش

You must have lost him

تا بعد از بازیافتنش، دقیقه های کنارش بودن را به هزاران دقیقه با دیگری بودن عوض نکنی.

So when he comes back, not to exchange the minuts of being with him, with minuts being with others

باید پناه برده باشی به آغوشش وقتی چیزی کدر کرده رابطه تان را.

You should have taken refuge in his arms, when your relationship is vogue

باید پناه برده باشی به آغوشش برای فرار از همه تنهایی جهان که بی او بر تو نازل شده.

You should have taken refuge in his arms to scape all the loneliness in the world

باید در آغوش هم فراموش کرده باشید کدورت را و به یاد آورده باشید عشق را.

You should have forgotten the hate and remembering the love, in each others arms

باید پناه برده باشی به آغوشش تا آغوشش را به هزاران آغوش نبخشی.

You should have taken refuge in his arms, so not to exchange his arms with ANY other arms

باید زیسته باشد در درونت و زیسته باشی در درونش تا هیچ زیستنی را نخواهی بی او.

He must have lived with you, you must have lived in him so not to seek life without him

عشق را باید فریاد زده باشی.

You must have cried out love

عشق را برای تماس دو تن نباید خواسته باشی.

Never looked for love for contact of bodies

عشق را باید در آغوشش، کنار لبهایش گریه کرده باشی.

You should have cried the love on his lips

عشق را باید زندگی کرده باشی.

You should have lived the life


دوئلو

اولین تجربه من در ضبط برنامه ای که نامش را گذاشته ام رادیو دوئلو با صدای خودم و موسیقی انتخابی خودم . این اتفاق برایم تجربه ای لذت بخش بود که شاید دیگر تکرار نشود .

میخواستم آن را در آستانه نوروز ضبط کنم و در دوئلو ارائه کنم اما بخاطر مشغله هایی که احتمالا" برای نوروز خواهم داشت زودتر این کنجکاوی را به سرانجام رساندم .

این به اصطلاح برنامه رادیویی با مدت زمان حدود ۱۶ دقیقه و در حجم ۹ مگابایت حاوی دو دست نوشته است با دکلمه و صدای خودم به همراه ۴ موسیقی از جیلا (از خوانندگان دهه هفتاد) با نام (جانی) . بانو دریا دادور (بهار دلکش) . ترانه ای از VAYA CON DIOS و مرتضی (با تو عوض نمیکنم) به همراه مقدمه ای از یک ترانه یونانی که متاسفانه نام خواننده آن را نمیدانم . اگر قابل دانستید دانلود کنید و نظرتان را با من در میان بگذارید . شایسته یادآوری است که این اولین تجربه من در این زمینه است و منطقی است که از اشکال و کاستی عاری نباشد .

پیشاپیش از کیفیت نه چندان مطلوب این برنامه عذرخواهی میکنم . تمام سعی خود را به کار بردم تا کیفیت پخش مناسب باشد اما بهرحال حجم فایل اصلی با کیفیت عالی حدود ۵۰ مگابایت بود که در ایران دانلود چنین حجمی کابوس است .

این به اصطلاح برنامه رادیویی را میتوانید از طریق لینک زیر دانلود کنید . ابتدا کلیک راست کرده و سپس save target as را انتخاب کنید .


دانلود رادیو دوئلو

پیوست : این برنامه را که در حد توانم تدارک دیده ام با احترام و دستانی لرزان تقدیم میکنم به تمامی هموطنان همجنس - گرایم ...

پیوست ۲ : سپاسگزارم از کیان عزیز بخاطر اینکه یک پست از وبلاگش رو به دوئلو اختصاص داد ..


No comments: